باغ هزارجریب و کوه صفه اصفهان از نگاه سفرنامه نویسان خارجی
به گزارش تور آلمان ارزان، باغ هزارجریب اصفهان، در پای کوه صفه، باغی با دوازده طبقه بوده که با آبشارها و فواره هایش یادآور باغ های معلق بابل بوده است. هزارجریب و کوه صفه در سفرنامه های مسافران خارجی عصر صفوی و قاجار توصیف شده اند.
مسافرانی که در قرون گذشته به اصفهان رفته اند منطقه ها جنوبی شهر را با باغ هزارجریب و کوه صفه می شناسند. با آنکه این باغ چند طبقه با فواره ها و حوض های متعددش برای بعضی از مسافران در مقایسه با باغ های فرانسه خیلی منحصربه فرد نیست اما با این حال نتوانسته اند از توصیفش چشم پوشی نمایند. توضیح سفرنامه نویسان خارجی درباره هزارجریب را از پیترو دلاواله ایتالیایی، در نیمه اول دوره صفوی، پی می گیریم.
دلاواله در حدود سال 996 هجری شمسی در سفرنامه اش هزارجریب را باغی پر از میوه دیده است:
بعد از رودخانه، خیابان کماکان با همان دیوارها، درختان، خانه ها، باغ ها و حوض ها ادامه دارد. با این تفاوت که خانه ها و باغ های اطراف آن دیگر به شاه تعلق ندارد، بلکه متعلق به اشخاص مختلفی است که برای اطاعت از دستور شاه و حفظ زیبایی خیابان، در ساختن آن ها بر یکدیگر سبقت جسته اند. خیابان به باغ بزرگی که باغ هزارجریب نام دارد منتهی می گردد.
این باغ و بعلاوه خیابانی که به آن اشاره کردم امروز چهارباغ خوانده می گردد؛ زیرا در اصل باغ های چهارگانه ای در این محل وجود داشته اند که از مجموع آن ها وضع فعلی به وجود آمده است.
سطح باغ ها یکی بالاتر از دیگری واقع شده است اما با اسب به آسانی می توان از آن ها عبور کرد. در آنجا چیز دیگری جز رشته درختان پرشاخ و برگ میوه دیده نمی گردد؛ ارتفاع آن ها آن قدر کوتاه است که پیاده ها و سواران می توانند میوه بچینند. هر محوطه ای مخصوص درختان خاصی است؛ مثلا در یک بخش درختان انجیر، در بخش دیگر هلو و.... این باغ ها متعلق به شاه هستند ولی مردم با آزادی کامل از آن استفاده می نمایند.
آن قدر میوه در آن وجود دارد که برای تمام شهر کافی و حتی زیاد هم هست. در عرض و طول باغ راهروهای زیادی وجود دارد که اطراف آن ها را درختان سرو کاشته اند. این گذرگاه ها به مقدار ای طویل اند که پایانی آن ها دیده نمی گردد. از آخرین باغ، که از همه بلندتر است، نهری عبور می نماید و سپس دیواری آن را محدود می سازد.
ژان شاردن فرانسوی، در همان دوران، از فواره های فراوان و عمارت های باغ گفته است:
این باغ دوازده طبقه مسطح دارد که دوازده خیابان عرضی از آن به موازات باغ عبور می نمایند. سه خیابان طولی هم دارد که از زیر سقف های آجری عبور نموده از سوی دیگر باغ سر درمی آورند. در فاصله بین هر طبقه، آبشار ملایمی وجود دارد. در پایین آن ها، حوض هایی به اشکال هندسی دایره، مستطیل و هشت ضلعی ساخته اند. در دو طرف هر حوض، عمارت های آجری ساخته اند و در طبقه ششم کلاه فرنگی بزرگی ساخته شده است.
یک عمارت در ابتدا و عمارتی در پایانی باغ ساخته بودند که از هر حیث شبیه هم بود. خیابان میانی باغ در راستای چهارباغ و در هماهنگی با آن ساخته شده است؛ به گونه ای که در دو طرف آن درختان چنار کاشته و در وسط آن نهر آب جاری است. در چهار طرف باروهای باغ نیز کبوترخانه ساخته اند تا هم از کود کبوترها برای صیفی جات استفاده گردد و هم ساختمانش عظمت و جلال به باغ ببخشد. فواره های متعدد باغ نیز، که تعدادشان به 500 فواره می رسد، در تمام باغ پراکنده اند و در جای خود بسیار زیبا و دلنواز هستند.
ژان باتیست تاورنیه فرانسوی در اواسط دوره صفوی آن را با باغ های حومه پاریس مقایسه نموده:
باغ هزارجریب برای ایران و ایرانیان قشنگ است اما اگر در فرانسه بود بی اهمیت می ماند. من چندین باغ در اطراف پاریس دیدم که باغ هزارجریب قابل مقایسه با آن ها نیست. اگر یک ایرانی باغ ورسای و سایر قصرهای سلطنتی فرانسه را ببیند دیگر باغ هزارجریب از چشمش می افتد.
باغ هزارجریب در دامنه تپه ای واقع شده. باغ شانزده طبقه دارد که هر طبقه شش-هفت پا بلندتر از طبقه دیگر است. از تمام حوض های آن آب باریکی جاری است و آنچه در این باغ بیش از همه به چشم می آید حوض بزرگی است که در طبقه چهارم واقع شده است. حوض بزرگ بیش از 35 متر قطر دارد و به شکل هشت ضلعی است. در پیرامون حوض، چندین لوله نصب نموده اند که آب از آن ها به ارتفاع یک متر فوران می نماید.
سه پله وجود دارد که به وسیله آن می توان به میان حوض رفت. نهری از سنگ در وسط خیابان عمده باغ، که به عمارت منتهی می گردد، ساخته شده که به عرض نهر خیابان چهارباغ است. آب این نهر به نهر خیابان چهارباغ متصل است. در طبقه دهم نیز حوض دیگری مثل طبقه چهارم به همان شکل و بزرگی دیده می گردد. در طبقه آخر، که باغ به پایان می رسد، نهر با خیابان اصلی تقاطع پیدا می نماید و در کنار آن کلاه فرنگی هایی ساخته اند.
گل کاری و چمن و زینت های دیگری که برای قشنگی باغ ضروری است نه در هزارجریب و نه در هیچ یک از باغ های دیگر ایران دیده نمی گردد.
انگلبرت کمپفر آلمانی در نیمه دوم حکومت صفویان از تبدیل شدن کوه صفه به مکانی تفریحی نوشته است:
پس از آنکه شاه سلیمان صفوی سلامت خود را به دست آورد، تفرج گاه های مختلفی بنا کرد. یکی از آن ها در دامنه کوه صفه بود که از چشمه ها و درختان و چشم مقدارای خوبی برخوردار بود. از آن پس، آنجا قرق سلطنتی شد و مدام به صفه می رفت؛ به همین علت گاه به آنجا تخت سلیمان نیز می گویند.
چریکوف روس در سال 1229 هجری شمسی هزارجریب را مخروبه دید:
هزارجریب زمانی باغ باصفایی بوده اما حال مخروبه شده است. کوه صفه هم در نزدیکی آن دیده می گردد. در وسط هزارجریب و دامنه کوه صفه، قبرستان ارامنه واقع شده است. سنگ قبرها بزرگ و طراحی خوبی دارند. یهودیان می گویند قبر ساره، همسر حضرت ابراهیم، نیز در اصفهان است.
با متروک شدن باغ هزارجریب، امروز تنها کوه صفه و دامنه های آن است که محل جهانگرد مسافران قرار می گیرد. در ادامه چند نمونه از آخرین نظرات گردشگر ها درباره صفه را می خوانیم.
مسافر آمریکایی در اسفند 95 از قلل برفی و منظره خاص آن ها نوشت:
وقتی در صفه بودم یاد کلرادو افتادم از این لحاظ که شهر در میان کوه های بلند و برفی محصور شده بود. آنجا به راحتی توانستم دوست پیدا کنم و راه های خطرناک را با آن ها طی کنم. البته از تله کابینش هم می گردد استفاده کرد. چه هنگام طلوع و چه غروب منظره دیدنی ای دارد.
جهانگرد آلمانی در شهریور 97 رفتن به کوه صفه را یکی از برترین تجاربش در اصفهان می داند:
ما در عرض یکی دو ساعت خود را به بالای کوه صفه رساندیم و منظره شهر شاد شدیم. آنجا بود که فهمیدم چرا مردم اصفهان در روزهای تعطیل یا آخر هفته ها به آنجا می روند. یک بنای قلعه مانند نیز در نوک آن واقع شده است. اینجا می تواند بهشت صخره نوردان باشد.
منبع: کجارو