توکلی: بعضی نمایندگان رفاه طلب و مال دوست اند
به گزارش تور آلمان ارزان، احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده پیشین مجلس، همیشه از جمله افرادی بوده که نقد هایی پر سرو صدا و تقریبا بدون خط قرمز داشته است او در رابطه با عملکرد مجلس یازدهم معتقد است: وقتی نماینده ای با پول عده ای ثروتمند بی مبالات و بی حمیت ملی و وطنی به صحنه می آید باید مزد حامیان را بدهد.
به گزارش برنا؛ مشروح گفت و گوی احمد توکلی را در ادامه می خوانید:
با توجه به نزدیک شدن به انتخابات 1400 موضوعی وجود دارد که می خواهیم تحلیل شما را بدانیم. امروز روسای دو قوه جزو کاندیدا های ریاست جمهوری محسوب می شوند. آیا کاندیداتوری این دو فرد موجب نخواهد شد از کار اصلی خود باز بمانند، چون قوه قضاییه و قوه مقننه جزو نهاد های اصلی کشور هستند؟
صرف نظر از اینکه من با نامزدی این دو برادر موافق یا مخالف باشم، پاسخ شما این است که نه مانع نمی گردد. چون این ها نمی خواهند خود را به وسیله کار دیگری جا بیندازند. اگر کار خودشان را خوب انجام بدهند از عهده جا انداختن خود بر می آیند. قانون استعفای شش ماه قبل از نامزد شدن در خصوص نمایندگان استثنا است. این قهری است. آقای رییس جمهور که پشت تریبون و یا در تلویزیون ظاهر می گردد تبلیغ حساب می گردد می توان گفت آقای روحانی را نشان ندهند؟! چون دیده می شوند طبیعی است که این امتیاز برای سران قوا در مقایسه با رقبا آن ها است.
در خصوص عملکرد مجلس یازدهم چه نظری دارید نقد هایی که به عملکرد مجلس می رود بیشتر در چه مواردی صادق است؟
بعضی از عیوب مجلس که اسباب ناکارآمدی مجلس است ارتباط وثیقی با جنس اکثریت و اقلیت ندارد بلکه ساختاری است. هر جناحی هم اکثریت داشته باشد، بدون آن که بخواهیم مطلق اندیشی کنیم، معمولا از نظر ناکارآمدسازی چندان فرقی ندارد. ولی انگیزش، بینش، منش و روش نمایندگان و جناح های حاضر در مجلس، اثر معین نماینده در سرنوشت مردم دارند. از عیب های ساختاری می توان به نبود حزب موثر اشاره نمود. نظام پارلمانی بدون حزب ناکارآمد می گردد. کار در مجلس کاری جمعی است و اگر حزب نباشد، آدم های نامناسبی وارد مجلس می شوند، چون حزبی در کار نیست.
هر کسی باید برای خودش رای جمع کند و وعده هایی می دهد که مردم لمس نمایند. اگر آدم خوبی باشد وقتی رای بیاورد پشت در اتاق مثلا، وزیر راه و وزیر بهداشت می نشیند و جاده و آمبولانس می خواهد و در بهترین حالت کارپرداز موفقی برای حوزه انتخابیه اش خواهد بود و نه نماینده مردم و نه نماینده ملت ایران. ولی عمر احزاب بیش از عمر افراد است و برای آینده خود برنامه دارد و نمی تواند حرفی بزند که در آینده از جواب در بماند. این مشکل ساختاری است. وقتی حزب نیست و لایحه ای وارد کمیسیون می گردد معلوم است که ایجاد تفاهم غیرحزبی بین صاحبان اهداف و اغراض متفرق، بسیار سخت است. این عیب ساختاری صرف نظر از این که اکثریت مجلس از چه دسته ای باشد نمایندگان را به منطقه گرایی، کم توجهی به مسائل ملی و در مقابل، مهم شمردن تمنیات شخصی سوق می دهد.
کم کَمَک تمایل در جهت گیری ها بیش از تعقل کارگر می افتد و مسائل خٌرد در چشم نمایندگان جا را برای کلان نگری تنگ می نماید. مثلا 5 ماشین آتش نشانی را برای حوزه آوردن، برای نماینده راضی نماینده تر و برای مردم چشم پٌرکن تر است تا اختصاص همان وقت به مطالعه، تحقیق و مشاوره و دادن یک رای خداپسندانه علمی منبعث از وظیفه شناسی دینی که خیرش به کل ملت می رسد. این را دیگر مردم نمی بینند پس نماینده را نیز شادمان نمی نماید.
این شرایط مرا به یاد این جملات علی امیر مؤمنان علیه السلام می اندازد: یستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ تقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ. چهار چیز باعث شکست حکومت ها می گردد: ضایع کردن اصول (مسائل مهم) و سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت) و به کار گماردن آدم های فرومایه و کنار گذاردن انسان های بزرگوار.
چنان که ملاحظه می فرمایید، تنها ساختار ها نیستند که راهبر هستند، نماینده مانند هر فرد دیگری تحت تأثیر بینش، دانش، انگیزه ها، تمایلات و نهاد ها و ساختار ها تصمیم می گیرد. وقتی نماینده ای با پول عده ای ثروتمند بی مبالات و بی حمیت ملی و وطنی به صحنه می آید باید مزد حامیان را بدهد. در اصطلاح اقتصاد سیاسی به این مناسبات، تجارت نفوذ گفته می گردد. در واقع یک معامله سلف بین دو طرف شکل می گیرد.
امروز در انتخابات، آن زرسالار با تأمین مخارج تبلیغات نفوذ را پیش خرید می نماید و در فصل بودجه، این نماینده با پیشنهاد حذف یک تعرفه وارداتی، یا وضع یک نرخ جایزه صادراتی (تا کدام، منافع زرسالار را بهتر تأمین کند) خدمت پیش خرید شده را ارائه می نماید. متاسفانه بعضی نمایندگان رفاه طلب و مال دوست اند از ابتدا چنین نیستند، ولی به دلیل عدم مراقبت از خود و انگیزه ها و تمایلات خود، کژمنش و کژ روش می شوند. به جای آن که با اکثریت مردم همرأیی و همراهی داشته باشند، با ثروتمندان لاابالی آمد و شد می نمایند. نماینده ای که در سور و سوگ اشراف شرکت کند و در سفر و حضر با آنان باشد، نمی تواند درد مردم را بفهمد.
تعدادی از آن ها نگاهی بسیار کوتاه مدت دارند و می گویند تا دیر نشده، بار خود را ببندیم عبرت نمی گیرند. این نمایندگان محترم باید برگردند و پشت سر خود را ببینند. باید ببینند که چه آدم های محترم و مشهور و پر سر و صدایی همین جا بودند که الان نیستند. به نظر می رسد، مجلس یازدهم نسبت به سلف خویش، از این عیوب خانمان سوز بیشتر فاصله دارد، ولی آثار فقدان حزب مؤثر و قوی هر دو را می آلاید البته.
زمانی جناح ها و گروه ها بخشی از کار حزب را انجام می دادند این کار مثبت بود و بعضی از ناکارآمدی ها را جبران می کرد. این مساله هم امروز دچار مشکل شده است و خیلی از نمایندگانی که به نام اصولگرا و اصلاح طلب وارد مجلس می شوند، به کام خود عمل می نمایند به جای اینکه حامی افکار باشند، حاوی امیال اند.
بعضی نقد ها به مجلس یازدهم از وجود اتاق فکر هایی در خارج از مجلس است و گفته می گردد دغدغه های مردم در این مجلس مطرح نشده و بیشتر دعوا های جناحی با دولت است. در این مورد دیدگاه شما چیست؟
در مجلس هفتم من نماینده تهران بودم و مرحوم دکتر احمد احمدی، استاد تمام فلسفه غرب در دانشگاه تهران صبح آدینه ای به من زنگ زد و گفت من دنبالتان می آیم تا با هم برویم نماز آدینه (او هم نماینده تهران بود) قبول کردم. به محض آغاز حرکت، آغاز کرد به گله از مجلس که چرا عده ای با تشکیل جلسات در داخل و خارج مجلس دارند پخت و پز می نمایند، تا عقاید خودشان را پیش ببرند. در تمام جهت رفت، آن مرحوم در همین سیاق سخن می گفت. در جهت بازگشت پیشنهاد ایشان برای تشکیل جمعی که عقاید ما را پیش ببرد، موضوع بحث مان بود.
پیاده که شدم گفتم دکتر هیچ توجه کردی که ما تمام جهت را پخت و پز می کردیم. ما هم باید اشپزی بلد باشیم و فقط برای خودمان آش نپزیم، برای مردم هم بپزیم. لابی بدون وفا به مردم بد است. لابی برای مقاصد غیردینی و غیر ملی بد است. باید لابی برای مردم باشد، ولی باند بازی برای خود نباشد. مجلس جای لابی است اینکه نماینده تهران اتاق فکری خارج از مجلس داشته باشد عیبی که ندارد هیچ، بلکه ضروری است. اگر من نماینده از رفقای خارج از مجلسم که کار نموده اند و اهل فکر هستند یاری بگیرم تا گره از کار مردم باز کنیم، این عین انجام وظیفه است.
اما اگر با هم ببندیم که منافع اشخاص را تامین کنیم این بد است. هدف فرق می نماید. وقتی هدف من، خودم و رفقایم باشیم برای ارضای این خودپرستی، دروغ هم می گویم و خدا و مردم در نظرم نیستند و با روش بد لابی می کنم. اما وقتی هدف من صرفا مردم و منفعت کشور است دروغ نمی گویم می روم مطالعه می کنم و با نمایندگان حرف می زنم و از راه قانع کردن و نه فریب، لابی می کنم.
مجلس بی تجربه به نظر می رسد و بی جهت به دولت به اصطلاح گیر می دهد؛ این طور نیست؟
در این دوره دو سوم نمایندگان مجلس جدید هستند، چون مجلس قبلی بد عمل کرد و نتوانست مردم را راضی کند. این افراد جدید دوره ندیده اند. هیئت رئیسه باید برای تقویت مجلس با استفاده از ظرفیت های مرکز پژوهش ها دوره های آموزشی بگذارد.
دولت از انتقاد در زبان تعریف می نماید، ولی در عمل به دنبال نقد مؤیَد است. دولت باید به خودش تذکر دهد که همه نقدها درست نیست. قانون اساسی ما می گوید بدون محاکمه کسی نمی توان جرمی را به او نسبت داد؛ ولی همین قانون می گوید می توان با سوال و تحقیق و تفحص و استیضاح پیش از محاکمه، رئیس جمهور و وزرا را به جرائم مختلفی متهم کرد و بعد از اتمام کار محاکمه سیاسی در مجلس تازه پرونده را به دادگاه ارجاع می دهند و ای بسا حکم قاضی برائت باشد! مهار صاحبان قدرت آنقدر مهم است که قانون اساسی به نمایندگان چنین اجازه ای را داده است. هر کسی وارد دولت می گردد باید خودش را آماده کند. البته کسی که قصد دارد دلسوزی و خیرخواهی کند؛ باید آدابی را نیز رعایت کند.
منبع: فرارو